تکنیک و هنر

آیا ما در عصر «تصویر جهان» یا در عصر «تصویرهای جهان» به سر می‌بریم؟

مترجم:
مترجم:

احمد رجبی

اجمال بحث

«تصویر جهان» نزد هایدگر

هایدگـر از «عصـر تصویـر جهـان» سـخن میگویـد. مقصـود او از آن، عصـر «جهـان» اسـت آنگونـه کـه جهـان بـه واسـطه علـم مـدرن و فنـاوری، بـه صـورت «تصویـر» بـه معنـای اخـص آن [نـزد هایدگـر] ســاخته شــده اســت. معنــای «تصویــر» میتوانــد از ایــن تعبیــر در زبــان آلمانــی برداشــت شــود کــه میگوییــم [بــا ترجمــه تحــت اللفظـی] «دربـاره چیـزی در تصویـر هسـتیم [یعنـی از چیـزی باخبر و آگاهیـم]». «تصویـر جهـان» از آغـاز عصـر جدیـد تـا کنـون بـه منزله «سیسـتم» در برابـر مـا قـرار دارد. تصویـر جهـان، یـک اسـم مفـرد، ِ یعنــی جهــان جهانیسازیشــده اســت کــه در آن، تمــام تمایزهــای فرهنگــی گرایــش بــه همســطح و یکسانســازی شــدن دارنــد.

«تصویر جهان الف» و «تصویر جهان ب»

اثــر هنــری نیــز می ِ توانــد بــا بیــان هنــری «جهــان»، یــک «تصویــر جهــان» نامیــده شــود. آیــا «تصویــر هنــری جهــان» میتوانــد ایــن نیـروی شـکلدهنده را داشـته باشـد کـه «تصویـر جهـان» در معنـای نخسـت را دگرگـون سـازد و از نـو بـه آن جهت ِ گیـری جدیـدی دهـد، یــا اینکــه آنچــه ســرانجام باقــی میمانــد، همــان اشــتغال هنــریای اســت کــه تصویــر جهــان موجــود [یعنــی تصویــر جهــان علــم و ً تکنیــک] را صرفــا بازمینمایانــد؟ مــا در اینجــا تصویــر جهــان بــه واســطه تکنیــک را «تصویــر جهــان الــف» و تصویــر جهــان در اثــر هنــری را «تصویــر جهــان ب» می نامیم. بحث بر سر رابطه این دو تصویر جهان با یکدیگر است. تصاویر هیروشیگه و وان گوگ، نمونه هایی برای «تصویر جهان ب» محسوب می شوند.

«تصویر جهان ج»

رابطـه ایـن دو تصویـر جهـان بـا یکدیگـر، آوردگاهـی را پدیـد مـیآورد ِ کـه در آن، بـرای بـه دسـت آوردن ِ پیشـگامی در سـاختن جهـان مبـارزه میشـود. مـا ایـن آوردگاه را «تصویـر جهـان ج» مینامیـم. در اینجـا نیـز معنـای دیگـری از «تصویـر» سـربرمیآورد: «[ »Virtualitätدر اینجـا بهِ معنـای نیـرو و کارآمـدی درونـی/ ایـن واژه همزمـان معنـای «مجـازی بـودن» را نیـز دربـردارد] در معنـای آغازیـن واژه «[ »Virtusکـه معـادلِ لاتینـی واژه یونانـی ً areteاسـت، ایـن واژه معمـولا به «فضیلـت» ترجمه میشــود، امــا معنــای آغازیــن یونانــی آن، کارآمــدی اســت]. تصویــر جهـان ب بـه مثابـه اثـر هنـری، خـواه اثر کاسـیک باشـد و خواه مـدرن، همـواره «تصویـر »virtuellاسـت [تصویـری کـه نیرویـی درونـی دارد و مجـازی اسـت]. امـا تصویـر جهـان الـف نیـز بدیـن معنـا «»virtuell اسـت کـه تصویـری اسـت کـه توسـط علـم و تکینـک بـا برنامهریـزی مشـخصی ترسـیم شـده اسـت. اینکـه آیـا «نیـروی» تصویـر جهـان ب میتوانـد بـه تصویـر جهـان ج جهـت بدهـد، یـا اینکـه «نیـروی» تصویـر جهــان الــف همچنــان بیوقفــه و پیوســته تصویــر جهــان ج را تعییــن میکنـد، پرسشـی اسـت کـه در جهـان معاصـر مـا سـربرمیآورد. تصاویر هیروشـیگه و وانگـوگ، آغازگاههایـی را بـرای پرداختـن بـه این پرسـش بـه مـا عرضـه میکننـد 

تکمله‌هایی بر اجمال بحث

درباره بخش نخست: «تصویر جهان» نزد هایدگر

هایدگـر در سـخنرانی سـال 1938بـا عنـوان «عصـر تصویـر جهان،» قـدرت و نیـروی تصویـر بـه منزلـه «تصویر جهـان» را نشـان میدهد؛ تصویـری کـه در عصـر جدیـد بـه وسـیله علـم و تکنیـک پدیـد آمده اسـت. تصویـر جهـان، نـه یـک نقاشـی از جهـان اسـت و نـه یـک تقلیــد بــی ِ ارزش از آن، بلکــه یــک [«تصویــر] برســاخته» اســت، ِ بــه مثابــه کلیــت ِ سیســتماتیک ِ فــراوری تصورکننــده [یــا برابرنهنــده] ِ توسـط تکینـک. جهانـی کـه بـه مثابـه ایـن تصویـر برسـاخته پدیـد می ِ آیـد، خصلـت ِ ذاتـی «تصویـر جهـان» را دارد. «مقصـود مـا از آن ِ [تصویـر جهـان،] خـود جهـان اسـت، جهـان، یعنـی موجـود در کل، .« ِ آنگونـه کـه کلیـت موجـود بـرای مـا تعیینکننـده و الـزامآور اسـت (M. Heidegger, „Holzwege“, HGA, Bd. 5, S.89)

تصویـر جهـان، نـه یـک نقاشـی از آن اسـت و نـه یـک تقلیـد بـیارزش ِ از جهــان، بلکــه یــک [«تصویــر ِ ] برســاخته» اســت، بــه مثابــه کلیــت ِ سیسـتماتیک ِ فـراوری تصورکننـده [یـا برابرنهنـده] تکینـک. جهانـی که بـه مثابـه ایـن تصویـر برسـاخته پدیـد می ِ آیـد، خصلـت ِ ذاتـی «تصویـرِ جهـان» را دارد. «مقصـود مـا از آن [تصویـر جهـان،] خـود جهـان اسـت، ِ جهــان، یعنــی موجــود در کل، آنگونــه کــه کلیــت موجــود بــرای مــا تعیینکننـده و الـزامآور اسـت». (همـان) بدیـن ترتیـب مقصـود هایدگر از  «تصویـر جهـان»، نحـوه وجـود ِ جهـان عصـر جدیـد اسـت؛ جهانـی کـه بـه مثابـه پیامـد ِ نحـوه تصـور و تولید/فـراوری ِ علمی-تکنولوژیـک هـر آنچـه هسـت، [یعنـی شـکلدهی بـه موجـودات،] «سـاخته» میشـود. هایدگـر توجـه مـا را بـه ایـن تعبیـر آلمانـی جلـب میکنـد: «دربـاره چیــزی در تصویــر هســتیم [یعنــی از چیــزی باخبــر و آگاهیــم»]. در اصطــاح «در تصویــر بــودن،» ایــن معنــا همراهــی دارد: از چیــزی آگاهـی داشـتن، مهیـا شـدن و خـود را بـرای آن آمـاده کـردن. بنابرایـن، میتـوان گفـت کـه تصویـر جهـان ماننـد یـک تابلـوی نقاشـی در برابـر مـا بـه صـورت عینـی قـرار نـدارد. در اینجـا خـود جهـان، یـک تصویر اسـت؛ آن هـم بدیـن معنـا کـه مـا «دربـاره جهـان در تصویـر هسـتیم» [یعنـی آگاهـی خاصـی از آن داریـم و بـر اسـاس آن، خـود را مهیـا و آمـاده بـرای مواجهـه بـا آن میکنیـم]. ایـن بـدان معناسـت کـه مـا خـود را در نسـبتمان بـا موجـودات، در یـک تصویـر قـرار میدهیـم، از ایـن طریـق کـه بـا علـم و تکنیـک سـر و کار داریـم و علـم و تکنیـک نیز ما را بـه کار می ِ گیـرد، بـه نحـوی کـه آگاهـی داشـتن مـا از جهـان، یعنـی ِ آگاهـی داشـتن مـا از جهانـی کـه توسـط علـم و تکنیـک سـاخته شـده اسـت، همزمـان تصویـر مـا از خویشـتنمان نیـز هسـت. انســان آن شــیوهای را نیــز کــه بــا آن، موجــود در کل را بــرای خویــش بــه تصــور درمــیآورد و فرامــیآورد، بــرای خویــش ایجــاد میکنــد.ِ خــود انســان نیــز بــه ایــن کلیــت سیســتماتیک ِ فــراوری تصورکننــده توسـط تکنیـک تعلـق دارد. ایـن کلیـت بـه برسـاختهای تبدیـل میشـود کـه جهـان بـه منزلـه آن «هسـت». اینکـه جهـان بـه معنـای مذکـور، بـه ِ یـک تصویـر تبدیـل شـده اسـت، رخـداد عصـر جدیـد اسـت کـه در آن، ِ خصلـت ِ سیسـتماتیک بـودن اقتصـاد، سیاسـت، هدایـت جنگهـا، و بـه ویـژه علـم و تکنیـک، پیشـاروی مـا قـرار میگیـرد. از ایـن رو، «تصویـر جهـان» نخسـت در عصـر جدیـد اسـت کـه پدیـد آمـده، و بـه همیـن رو، نمی ِ تـوان از «تصویـر جهـان» باسـتان یـا قرونوسـطایی سـخن گفـت. ِ در ارتبـاط بـا ایـن بحـث، بـه آنچـه هایدگـر به عنـوان پنـج پدیـدار جهان عصــر جدیــد برشــمرده اســت، توجــه میکنیــم: .1علــم و .2تکنیــک ماشـینی ، . ِ 3تحـول ذاتـی اثـر هنـری بـه عنـوان موضـوع زیباییشناسـی، .4تلقـی از فرهنـگ بـه منزلـه برتریـن ارزش، . ِ 5زدودن خدایـان، کـه البته هایدگـر آن را بـه معنـای کنـار زدن خدایـان نمیفهمـد، بلکه مقصـودش از آن، وضعیـت باتکلیفـی و بیتصمیمبـودن درقبـال خـدا و خدایـان اسـت.ِ هایدگـر قـدرت و تـوان تصویـر جهـان را در ایـن میبینـد کـه «در همـه جــا و در گوناگونتریــن صورتهــا و پوشــشها، آنچــه غولآســا ســت بـه ظهـور درمیآیـد. البتـه در اینجـا امـر غولآسـا همزمـان خـود را در ُ جهـت آنچـه همـواره خردتـر اسـت، نشـان میدهـد. کافـی اسـت اعـداد فیزیـک اتمـی را در نظـر بگیریـم. امـر غولآسـا خـود را چنـان تحمیـل میکنـد و پیـش می ً رانـد کـه گویـی اتفاقـا در حـال ناپدیـد شـدن اسـت: ِ در نابـود سـاختن فاصلههـای بسـیار، بـه وسـیله هواپیمـا، یـا بـه وسـیله ِ تصـور کـردن ِ دلخـواه جهان ِ هـای دوردسـت و بیگانـه در روزمرگیشـان، از طریـق حرکـت دسـت روی رادیـو. ()95 .Ibid.,

تکمله‌هایی بر بخش دوم:

«تصویر جهان الف» و «تصویر جهان ب»

اثــر هنــری نیــز می ِ توانــد بــا بیــان هنــری «جهــان»، یــک «تصویــر جهـان» نامیـده شـود. آیـا «تصویـر هنـری جهـان» میتوانـد ایـن نیـروی شـکلدهنده را داشـته باشـد کـه «تصویـر جهـان» در معنـای نخسـت را دگرگـون سـازد و از نـو بـه آن جهت ِ گیـری جدیـدی دهـد، یـا اینکـه آنچه سـرانجام باقـی میمانـد، همـان اشـتغال هنـری ِ ای اسـت کـه تصویـر جهان ً موجـود [یعنـی تصویـر جهـان علـم و تکنیـک] را صرفـا بازمینمایانـد؟ ما در اینجـا تصویـر جهـان بـه واسـطه تکنیـک را «تصویـر جهـان الـف» و تصویـر جهـان در اثـر هنـری را «تصویـر جهـان ب» مینامیـم. بحـث بـر سـر رابطـه ایـن دو تصویـر جهـان بـا یکدیگـر اسـت. تصاویـر هیروشـیگه و وانگـوگ، نمونههایـی بـرای «تصویـر جهـان ب» محسـوب میشـوند. نخسـت بایـد گفـت که میتـوان به سـادگی تشـخیص داد کـه واژه «تصویر» ِ در مفهـوم ِ هایدگـری«تصویـر جهـان» تنهـا یـک معنـای «تصویـر» اسـت و نـه یگانـه معنـای آن. بـا چشمپوشـی از معنـای واژهنامـه ِ ای «تصویـر،» ماننـد روگرفـت، تقلیـد، تصویرنخسـتین و… بایـد ابتـدا یـک معنـای رایـج و پیش ً پاافتـاده، امـا اتفاقـا بـه همیـن دلیـل، اجتنابناپذیـر بـرای تصویـر را بیـان کنیـم: تصویـر بـه عنـوان تصویـر نقاشـی. در چنیـن تصویـری مثلا مناظـر طبیعـی، پرترههـا، اشـیاء، انسـانها و ماننـد آن نشـان داده میشـود. بـرای نمونـه، دو تصویـر نقاشـی را ماحظـه میکنیـم، یکـی تصویـری روی چـوب از هیروشـیگه (تصویـر )2و دیگـری تصویـری کـه وانگوگ از روی آن کشـیده اسـت (تصویـر .)3مـا بعـداً ایـن دو تصویـر را کمـی دقیق ً تـر مشـاهده خواهیـم نمـود. فعـا بـه ایـن تذکـر بسـنده میکنیـم کــه در اینجــا، قطعــهای از زیســت ِ جهان ژاپنــی و جهــان پیرامونــی و مناظـر طبیعی آن توسـط هیروشـیگه ترسـیم شـده اسـت و همیـن تصویر بـه دسـت وان ِ گـوگ بـا نـگاه و از چشـمان یـک نقـاش امپرسیونیسـت کشـیده شـده اسـت. جهانـی را کـه بـه ایـن شـیوه در یـک اثـر هنـری بــه تصویــر درآمــده اســت نیــز میتــوان تصویــر جهــان نامیــد. بــرای پیشگیــری از ســردرگمی در میــان اصطاحــات، تصویــر جهــان بــه ِ معنـای هایدگـری را «تصویـر جهـان الـف» و جهـان بـه تصویـر درآمده در یـک نقاشـی یـا هنـر تجسـمی را «تصویـر جهـان ب» مینامیـم. خــود هایدگــر، کــه در اندیشــههایش دربــاره «تصویــر جهــان،» تنهــا «تصویـر جهـان الـف» را در نظـر داشـته اسـت، در رسـاله «منشـأ اثـر ً هنـری»، عمـا معنـای دیگـری بـرای تصویـر جهـان را تصـور میکنـد، از ایـن طریـق کـه «اثـر» را در تمایـز آن بـا «شـیء» و «ابـزار» ماحظه میکنـد. در اینجـا بایـد جملـهای از ایـن نوشـتار را نقـل نمـود:

«تصویـری کـه کفشهـای روسـتایی را نشـان میدهـد، شـعری کـه از چشــمه رمــی می ً گویــد، صرفــا اعــام نمیکننــد کــه ایــن موجــودات ً جزئـی چیسـتند، اگـر اساسـا مقصودشـان اعـام چنیـن چیـزی باشـد، بلکـه [ایـن آثـار هنـری] مجـال میدهنـد کـه نامسـتوری از آن حیـث کـه نامسـتوری اسـت، در نسـبت بـا موجـود در کل روی دهـد»

(M. Heidegger, Der Ursprung des Kunstwerkes. Die erste Fassung,1935, Bd. 5 der Martin Heidegger-Gesamtausgabe, ibid., S. 43) 

تصویـر هیروشـیگه، هـم بدیـن معنـا «تصویـر جهـان ب» اسـت کـه در آنجـا قطعـهای از زیسـت ِ جهان و مناظـر طبیعـی ژاپـن در اواخـر عصـر اِدو نشـان داده میشـود، و همینطـور بدیـن معنـا کـه در اینجـا نـه فقـط قطعـهای از زیسـتجهان انسـانی و منظـره طبیعـی، بلکـه همچنیـن نحـوه ِ وجـود ایـن جهـان بـه طـور کلـی گشـوده میشـود، یعنـی چنانکـه بعـداً مفصلتــر نشــان خواهیــم داد، بازنمــوده میگــردد. تصویــر، جهانــی را بازمینمایانــد کــه در آن، پلهــا هنــوز بــا بتــون و آهــن ســاخته نشــده بودنـد، بلکـه چوبـی بودنـد و چترهـا هنـوز بـا کاغـذ سـاخته میشـدند؛ زنـان بـا کفشهـای بلنـد چوبـی راه میرفتنـد و مـردان بـا صندلهـای ِ حصیـری یـا پابرهنـه. ایـن جهـان بـرای مـردم در ژاپـن مـدرن، جهانـی گذشـته، و بنابرایـن، بیگانـه اسـت.

ون ِ گـوگ تصویـر هیروشـیگه را بـا کنجـکاوی بسـیاری طراحـی میکنـد؛ او در ایــن کار، تصویــر را در چارچوبــی قــرار میدهــد کــه در آن، از روی حـروف ژاپنـی نیـز کـه برایـش بیگانـه بـود، طراحـی کـرده اسـت، بیآنکه ِ معنـای آنهـا را بدانـد. کنجـکاوی ِ او نسـبت بـه جهان بیگانـه ژاپـن، از طریق ایـن قـاب و چارچـوب، بـه طـور مضاعفـی به بیـان درآمـده اسـت. در نگاه نخسـت، چنیـن بـه نظـر میرسـد کـه توجـه وانگـوگ در ایـن تصویـر، عـاوه بـر بـاران، بـه انسـانهایی کـه روی پـل میدونـد نیـز جلـب شـده ِ اسـت. امـا اگـر سـیر تکامـل خـودوانگـوگ در نقاشـی را در نظـر آوریـم، آنـگاه بـه ایـن نتیجـه میرسـیم کـه توجـه بیشـتر و اساسـی ِ تر او، معطـوف بـه قوام ِ بخشـی جسـورانه بـه فضـا و مـکان اسـت، بـه گونـهای کـه تـا آن زمـان در نقاشـی اروپایـی امـر نـادری بـوده اسـت. اینکـه آیـا «تصویـر جهـان الـف» سـرانجام همـان قـدرت و تـوان تصویر ِ اسـت یـا ایـن نیـرو را در خـود دارد کـه ذات خـاص خـود، یعنـی سـلطه بیحــد را دگرگــون ســازد و فضــای آزاد بــرای جهانهــای گوناگــون فرهنگـی و نحوه ِ هـای اگزیسـتانس انسـانها را بگشـاید، پرسشـی اسـت کــه پاســخ بــه آن گشــوده میمانــد. بــا توجــه بــه ایــن پرســشها، میتوانیـم و بایـد بـار دیگـر از «تصویـر جهـان ب» پرسـش بـه عمـل آوریـم کـه آیـا ایـن نیـروی تصویـر را در خویـش دارد کـه بـه نحـوی از انحـاء تأثیـری بـر «تصویـر جهـان الـف» گـذارد و آن را متحـول سـازد 

تکمله‌هایی بر بخش سوم:

«تصویر جهان ج»

رابطـه ایـن دو تصویـر جهـان بـا یکدیگـر، آوردگاهـی را پدیـد مـیآورد ِ کـه در آن، بـرای بـه دسـت آوردن ِ پیشـگامی در سـاختن جهـان مبـارزه میشــود. مــا ایــن آوردگاه را «تصویــر جهــان ج» مینامیــم. در اینجــا نیــز معنــای دیگــری از «تصویــر» ســربرمیآورد: «[ »Virtualitätدرِ اینجـا بـه معنـای نیـرو و کارآمـدی درونـی/ ایـن واژه همزمـان معنـای «مجـازی بـودن» را نیـز دربـردارد] در معنـای آغازیـن واژه «[ »Virtusکه ِ معـادل لاتینـی واژه یونانـی ً areteاسـت، ایـن واژه معمـولا بـه «فضیلت» ترجمــه میشــود، امــا معنــای آغازیــن یونانــی آن، کارآمــدی اســت]. تصویــر جهــان ب بــه مثابــه اثــر هنــری، خــواه اثــر کاســیک باشــد و خـواه مـدرن، همـواره «تصویـر »virtuellاسـت [تصویـری کـه نیرویـی درونـی دارد و مجـازی اسـت]. امـا تصویـر جهـان الـف نیـز بدیـن معنـا « »virtuellاسـت کـه تصویـری اسـت کـه توسـط علـم و تکینـک بـا برنامهریـزی مشـخصی ترسـیم شـده اسـت. اینکـه آیـا «نیـروی» تصویـر جهـان ب میتوانـد بـه تصویـر جهـان ج جهـت بدهـد، یـا اینکـه آیـا «نیــروی» تصویــر جهــان الــف همچنــان بیوقفــه و پیوســته تصویــر جهــان ج را تعییــن میکنــد، پرسشــی اســت کــه در جهــان معاصــر مــا ســربرمیآورد. تصاویــر هیروشــیگه و وانگــوگ، آغازگاههایــی را بــرای پرداختـن بـه ایـن پرسـش بـه مـا عرضـه میکننـد

درباره بخش سوم:

«تصویر جهان ج»

هـم تصویـر هیروشـیگه و هـم تصویـر وانگـوگ هـر یـک تصویـری virtuellمحســوب می‌شوند. واژه « »Virtusدر اصــل بــه معنــای آن ارجحیتـی اسـت کـه در زبـان یونانـی بـه معنـای areteاسـت. Virtusدر نسـبت بـا شـیوه رفتـار انسـان، همـان چیـزی اسـت کـه در انگلیســی « »virtueو در آلمانــی « [ »Tugendو در فارســی فضیلـت]» نامیـده می ِ شـود. هرچنـد اصطـاح «واقعیـت »virtuell ِ بـر حسـب تلقـی رایـج، بـه تصویـری گفتـه می‌شود کـه بـه وسـیله دســتگاه ِ های تکنیکــی، بــه عنــوان تصویــر غیرواقعــی و مجــازی تولیــد شــده اســت، یعنــی تصویــری کــه در واقعیــت وجــود نــدارد، امــا چنیــن واقعیتــی می ِ توانــد بــه معنــای یــک واقعیــت برتــر نیــز ِ باشــد، یعنــی واقعیتــی کــه بــه منزلــه الگــو بــرای واقعیــت ِ موجــود پیــش رو و واقعــی، بــه آن جهــت میدهــد و آن را اصــاح می‌کند. ِ تحــول ِ شــدید و حــاد هنــر در عصــر تصویــر جهــان، همــواره بــه ِ نحــوی بــا بســط و تکامــل ِ ایــن خصلــت virtuellبــودن نســبت داشـته اسـت. در ایـن جهـت، تحـول ِ ابزار ِ هـای بیـان ِ هنـر تصویـری نیــز نقــش داشــته اســت. ایــن ابزارهــا گاهــی مــواد و دســتگاههای ِ تکنیکــی اختراعیانــد و گاهــی نیــز اشــیاء مصرفــی روزمــره. در خصــوص مــورد دوم، صف ِ شــکن و پیشــرو آن، چنانکــه میدانیــم،نقــاش و مجسمهســاز فرانســوی-آمریکایی، مارســل دوشــان اســت ِ کـه بـا بـه نمایـش گذاشـتن ِ یـک پیشـابگاه بـه عنـوان شـیء مصرفـی روزمــره، مفهــوم هنــر را از اســاس بــه پرســش کشــید. Virtualität

ِ [چنانکــه گفتــه شــد، بــه معنــای داشــتن نیــروی درونــی و مجــازی حاکـی از واقعیـت برتـر] مفهومـی وجـودی اسـت کـه از حیـث فلسـفی هنــوز بــه نحــو کافــی بررســی نشــده اســت.

«تصویـر جهـان ب،» جهانـی اسـت کـه در اثـر هنری نشـان داده می‌شود. جهـان در اینجـا می ً توانـد هـم صرفـا بـه معنـای جهـان هنـر بـه منزلـه

نشــانگری باشــد، و هــم می ِ توانــد نامســتوری و گشــودگی هــر جهــان معنـا دهـد. تصویـر جهان سـوم، یعنـی «تصویـر جهـان ج»، چیزی اسـت کـه در آن، «تصویـر جهـان الـف» و «تصویـر جهـان ب»، یعنـی تکنیک و ِ هنـر، در تأثیـر متقابـل ممکـن خویـش در نسـبت با یکدیگـر قـرار دارند. ِ چگونگـی ِ این نسـبت تأثیـر متقابـل، بـه آن زمان-مکانی بسـتگی دارد که در و بـا ایـن «تصویـر جهـان ج» گشـوده می‌شود. هنــوز تصمیمــی در ایــن بــاره گرفتــه نشــده اســت و شــاید اساســا تصمیم ً پذیـر نباشـد کـه آیـا «تصویـر جهـان ج» صرفـا یـک سایهروشـن «تصویـر جهـان ب» بـر «تصویـر جهـان الـف» اسـت، و اینکـه آیـا یـک

شــبه تصویر باقــی میمانــد، بی ِ آنکــه قــدرت ِ تصویــری تصویــر جهــانالــف را دگرگــون ســازد، یــا اینکــه آیــا نیــروی بــه گشــودگی درآوردن «تصویـر جهـان ب»، بـه همیـن نحـو بـر «تصویـر جهـان الـف» تأثیـر می‌گذارد، فــارغ از اینکــه بــه چــه نحــوی آن را دگرگــون می‌کند یــا در آن تغییـر شـکل ایجـاد می ِ کنـد. اینکـه آیـا قـدرت تصویـری «تصویـر جهــان الــف،» در ایــن «تصویــر جهــان ج» همچنــان ماننــد گذشــته حکمفرمایــی می‌کند یــا اینکــه آیــا «تصویــر جهــان ج»، میتوانــد ِ «تصویـر جهـان الـف»ی باشـد کـه توسـط نیـروی تصویـری «تصویـر جهـان ب،» ارتقـاء و تغییـر یافتـه اسـت، همچنـان گشـوده میمانـد. در هـر صـورت، «تصویـر جهـان ج،» آوردگاهـی اسـت کـه در آن، تکنیک و هنــر بــر ســر پیشــگامی در جهانســازی، بــا یکدیگــر میجنگنــد.

زمان-مکانــی کــه اثــر هنــری آن را بــه دســت مــیآورد و بازمیگشــاید، مقامــی اســت کــه در آن، هــر بــار جهانــی گشــوده می‌شود. ایــن واگشــایی، هنگامــی کــه امــروزه در عصــر «تصویــر جهــان الــف» روی میدهــد، می ً توانــد صرفــا ِ یــک شــهود غیرفعــال نباشــد، چــرا کــه بــه آوردگاه تکنیــک و هنــر میانجامــد کــه خــود مــا در آن، هــم شــرکتکنندگان در ایــن کارزار و هــم داوران آن هســتیم. دوگانــه ســاده «پیــروزی یــا شکســت» بــرای چشــم ِ انداز ِ و سـرانجام ایـن کارزار چنـدان مناسـب نیسـت. شـاید چنیـن باشـدکــه مــا بایــد در راه دراز و بی ِ پایــان تســاوی بمانیــم. در هــر حــال، بحـث بـر سـر امـکان یـا عـدم امـکان «تصویـر جهـان ج» اسـت، بـه گونـه ِ ای کـه در آن، اسـم مفـرد «تصویـر جهـان الـف،» از درون ِ شــکافته شــود و فضــای آزاد و بــاز بــرای گوناگونــی «تصویرهــای جهــان» گشــوده گــردد.

 

پرسش و پاسخ

آن تقسـیمی کـه آقـای اوهاشـی در جلسـه ی دوم دربـاره software و hardwareبــودن تکنولــوژی و رابطــه ی آن دو بیــان فرمودنــد دقیقــا همـان ذهنیتـی بـود کـه الان هـم دیـدم و با تصویرسـازی کـه ایشـان ارائه دادنـد مشـکل دارم و متوجـه نمـی شـوم کـه ایشـان چـه رویکـردی برای نزدیکـی بـه مسـئله دارنـد، چـون کـه اسـتاد ریختـه گـران هم این سـوال را داشـتند کـه چگونـه ایـن تخنـه هایدگـر فهمیـده مـی شـود، اگـر ایـن تخنـه صـورت جهـان غربـی اسـت کـه اکنـون جهانـی شـده و صـورت همـه ی جهـان اسـت یـک صـورت جهانـی شـده اسـت بـه همـان ترتیب و بـا پدیدارشناسـی هایدگـری مـی توانیـم بفهمیـم که ایـن تصویـر الف که ایشـان ترسـیم کردنـد تصویـری اسـت کـه صـورت تمـدن فعلـی جهانـی نیسـت و صـورت حاکـم اسـت. درون ایـن تصویر الـف چگونه مـی توانیم کـه از تصویـر الـف بـه نـوع دیگـری صحبـت کنیـم اعـم از زیبایـی هنـر یـا زیبایـی طبیعـت یـا بـه تعبیـر ایشـان تصویـر چهـارم کـه دیـن اسـت. خاصـه سـوالم همـان عـدم فهمـی اسـت کـه از ایـن تخنـه و ارتباطـش با وضعیـت فعلـی جهـان که ایجاد شـده اسـت و بـرای مـن همین سـوءفهم از ایـن تصویـر سـازی پروفسـور اوهاشـی ایجـاد شـد و به نظـر می رسـد که ایـن تخنـه صـورت حاکـم بـر جهـان اسـت و اگـر تصویـر حاکم این اسـت آن تصاویـر دیگـر از جملـه هنـر کـه قراراسـت جهـان دیگـری را بـرای ما خلـق بکنـد و بشناسـاند و همیـن طـور دین و طبیعـت چه معنـا وجایگاهی مـی توانـد داشـته باشـد اگـر آغـازگاه مـا ترمینولـوژی هایدگـر باشـد. اگر بـه مـوازات آن تعبیـری کـه جنـاب اوهاشـی گفتنـد فلسـفه ی شـرقی کـه متوجـه نشـدم و توضیحـی ندادنـد بایـد توضیـح داده شـود کـه چـه تناوبی مـی توانـد در کنـار آن چیـزی کـه هایدگـر از وضعیـت اکنـون جهانی شـده داشـته باشـد و تاریـخ متافیزیـک غـرب از تخنـه برایمان ترسـیم مـی کند؟

پروفسـور اوهاشـی : پرسـش شـما پرسـش را از ایـن لحـاظ پیـش برنـده مـی دانـم کـه مطالـب زیـادی را بـا نظـر به همین شـیوه ی پرسـش نوشـتم مـن پرسـش شـما را از ایـن لحـاظ پیـش برنـده مـی دانـم، بـه ایـن معنـی کـه ایـن آوردگاهـی کـه تصویـر جهـان “ج” نامیـدم بـرای ایـن گفتـم کـه ً بدانیـد دقیقـا کجاسـت و آیـا ایـن در درون تصویـر جهـان الـف اسـت یـا ً اساسـا ً مـی توانـد بـه عنـوان یـک جایگزیـن قـرار بگیرد مـن شـخصا این ً طورفکـر مـی کنـم کـه مـا طبعـا نمـی توانیـم بیـرون جهـان بایسـتیم. مـا ً اگـر تعبیـر هایدگـر را بـه کار ببریم اساسـا در جهـان بودنیم.مـا درعین حال بـه اصطـاح یـک تجربـه ی عرفانـی را هـم مـی شناسـیم کـه از طریـق آن ِ تجربـه مـی توانیـم بـه ایـن نحـو از جهـان بـودن خودمـان بـه شـکلی فـرا ً بریـم و دقیقـا ً فـرا روی دقیقـا فـرا روی از ایـن نحـو در جهـان بودنی اسـت کـه مـا در تعبیـر جهـان کنونـی بـودن را از آن مـی فهمیـم پس اگـر بخواهم از اول بگویـم مـا نمـی توانیـم بیـرون جهـان باشـیم امـا در عیـن حـال هم زمـان کـه مـا همـواره در جهـان هسـتیم، مـی توانیـم بـه نحـوی از ایـن جهـان، تعالـی و فـراروی داشـته باشـیم ایـن فـرا روی یـا عرفانـی اسـت یا بـه نحـو پدیدارشناسـی؛ بـه طـور کوتـاه تـر بگویـم: مـا هـم زمـان هـم در درون هـم در بیـرون هسـتیم، همیـن وضعیـت را نیشـیدا، بنیان گـذار مکتب کیوتـو، بـه آن تعالـی درونـی مـی گویـد و چنیـن نیسـت کـه من بـه عنوان یـک امـر سـومی در مقابـل جهـان ایسـتاده باشـم و بگویـم یـک طـرف جهـان الـف داریـم و یـک طـرف جهـان ب .خـودم در درون تصویـر جهان الـف درون تکنولـوژی جهـان جدیـد هسـتم و از سـمت دیگـر هنـر توجـه مـن را جلـب مـی کنـد. ایـن توجـه و عاقـه را هایدگرمـی گویـد عاقـه؛ یعنـی ” درونـی آن ذات بـودن.” مـن در اینجـا، در میانـه جهـان تکنیکـی هسـتم امـا در عیـن حـال از سـوی دیگـر مـن در میانـه هنـر قـرار نـدارم و بـا همیـن رونـد تعالـی درونـی اسـت کـه مـی توانـم از تصویـر هنـر جهان “ج” در ایـن عرصـه ی میانـه سـخن بگویـم. ایـن نحـو دیـد وایـن نحـو فکـر را پدیدارشناسـانه یـا حتـی عرفانـی تعبیـر کنـم البتـه این دیـدگاه من اسـت کـه مـی توانـد یـک دیـدگاه بـرای عـام هـم باشـد کـه یک پرسـش فراتر اســت.

:2سـوءتفاهمی در صحبـت هایتـان متوجـه شـدم، یکـی اینکـه تصویـر شـما تصویـر خاصـی از جهـان منظـور هایدگـر اسـت و امـا مـا جهـان را بـه عنـوان تصویـر نـگاه مـی کنیـم بـه ایـن معنـا طبـق نظـر آیـزن، کـه جهانـی را در برابـر مـا قـرار مـی دهـد کـه سـوژه مـی کردیـم و همــه چیــز را بــرای خــود مــی خواهیــم .از آن تفاســیر تحــت عنــوان ( )102:09-102:07اسـت کـه ایـن یـک سـوءتفاهم اسـت. از طـرف دیگـر ایشـان مـی گوینـد کـه هـر اثرهنـری تصویر جهان اسـت؛ درسـت اسـت کـه هایدگـر در تحلیـل نقاشـی کشـاورز آن تصویـری کـه جهـان کشـاورزی را نشـان مـی دهـد آب و آسـمان و خـاک کـه در اثـر بـه کار رفتـه اسـت و بـا هـم تداخـل پیـدا مـی کننـد، یـک تکـه از جهان را بـه مـا نشـان بدهـد آیـا یـک اثـر هنـری مـی توانـد شـیوه یـا نشـان ِ تصویـری بـه مـا در برابر1:43:10کمـک کنـد امـا ایـن طور نیسـت؛ بحث در تصویـر خاصـی نیسـت بلکـه نـگاه مـا بایـد عـوض شـود و بعـد در صحبـت آخرشـان هنـر را هـم در برابـر تخنـه قـرار دادنـد در حالـی کـه هنـر در برابـر تخنـه قـرار نمـی گیـرد چـون هنـر جهـان هـای کوچـک را خلـق مـی کنـد و جهـان را خلـق مـی کنـد. مشـکل مـا ایـن اسـت و جهانـی کـه وجـود دارد وبـه طـور خاصـی تحـت عنـوان شـاه کلیـد واژه تخنـه قـرار دهـد آن نـگاه بایـد عـوض بشـود قـرار نیسـت چیـز جدیدی را خلـق کنیـم مـا بایـد اجـازه بدهیـم دنیـا خـودش را نشـان بدهـد.

پروفســور اوهاشــی:من اگــر جهــت پرســش شــما را درســت متوجــه شــده باشــم ایــن طــور پاســخ خواهــم داد کــه در هنــر هــم مــا بــا ِ خـود جهـان واقعـی و موجـود بـه طـور کل مواجـه هسـتیم و در هنـر و اثـر هنـری هـم مواجهـه مـا بـا خـود جهـان است.درسـت اسـت مـی توانیـم در همـان تصویـر کفـش هـای روسـتایی ونگـوگ بگوییـم یـک جهــان کوچــک یعنــی جهــان روســتایی اســت امــا آن طــور کــه مــن هایدگـر را مـی فهمـم هایدگـر خـودش ایـن تمایـز را بیـن تغبیـر جهـان کوچـک و خـود جهـان نمـی گـذارد. یـک محصـول تکنولوژیـک مدرن ماننــد کامپیوتــر یــا آیفــون در هــر کــدام از ایــن محصــولات کوچــک تکنولوژیـک هـم مـا کل جهـان را داریـم یعنـی آن طـور کـه تکنیـک آن را بـه ظهـور مـی آوردو در هـر اثـر هنـری یـا تکنولوژیـک جهـان بــه صــورت کل در حــال گشــوده شــدن اســت. ایــن را مــی تــوان در تولیـدات دیگـر تکنولـوژی و صنعتـی هـم دیـد و آن چیـزی کـه هایدگر دربـاره تابلـو ونگـوگ بـرای مثـال مـی گویـد مقصـود او از تفسـیر آن تابلـو و جهـان آن کشـاورز جهـان درارتبـاط زمیـن بـا آسـمان اسـت؛ یعنـی از طریـق جهـان کوچـک ایـن اثـر مـا جهانیـت جهـان و عالمیدن عالـم را ماحظـه مـی کنیـم ایـن عالمیـدن عالـم نـه کوچـک اسـت و نه بـزرگ البتـه ایـن تفسـیر مـن اسـت .

3ــدکتر مصلـح: ایشـان در سـخنرانی اول، خیلـی راحـت از هنـر به دین منتقـل مـی شـوند و ایـن هـا را نزدیـک بـه هـم می بیننـد، بـه خصوص تکنیـک و دیـن را مطـرح کردنـد، سـوالم ایـن اسـت کـه ایشـان دیـن را بـه چـه معنایـی و کـدام فیلسـوف نزدیـک تـر مـی دانـد و مرادشـان از دیـن چیسـت؟ امـکان سـوءتفاهم وجـود دارد زمانـی کـه تعبیـر دیـن را کـه بـه کار مـی بریـم ولـی بـه تفـاوت بـزرگ ادیـان توجـه نمـی کنیـم مثـا اسـام بـا ذن – بودیسـم تفـاوت اساسـی دارد و شـاید ایـن تعبیـری کـه ایشـان بـه کار مـی برنـد تقلیـل بـه وجـه عرفانـی پیـدا می کنــد و ســوال اینکــه ایشــان توضیــح بدهنــد دیــن را کــه مطــرح مــی کننـد منظورشـان چیسـت و بـه کـدام معنـای فاسـفه نزدیـک تر اسـت؟

پروفسوراوهاشـی: پرسـش بسـیار مهمـی اسـت و تشـکر مـی کنـم. وقتـی مـن از هنـر و نسـبتش بـا دیـن صحبـت مـی کنـم قبـل از اینکـه بخواهـم ً پاسـخ بدهـم یـک نکتـه ای را بگویـم: اینکـه خـود اساسـا پیـش از دیـن ِ خـود ِ مفهـوم هنـر هم در فلسـفه هـای امـروزی و زیبایی شناسـانه تعریفش ً مســئله ای بســیار پیچیــده و بغرنجــی اســت مثــا از وقتــی کــه دوشــان (هنرمنـد فرانسـوی) یـک دستشـویی را بـه عنـوان اثـر هنـری بـه نمایـش گذاشـت ایـن یـک گرایـش عمومـی بیـن هنرمنـدان شـد کـه مفهـوم جـا افتـاده و تثبیـت شـده هنـر را هـم نفـی بکننـد و ایـن را بازسـازی کننـد ً اگـر مثـا هنرمنـدی بـه وسـیله یـک اثـر فـردی بتوانـد رسـوایی در ایـن فهـم ایجـاد بکنـد ایـن یـک هنرمنـد موفـق خواهـد بـود و همان رسـوایی بـه سـرعت بـه یـک جریـان جـا افتـاده و یـک سـبک در هنـر تبدیـل مـی شـود و اصـا از قـرن بیسـتم، یـک وظیفـه و تکلیـف بـرای هنـر شـد کـه پیوسـته مفهـوم هنـر و تخریـب کننـد و بازسـازی کنـد از میـان ببـرد، نفـی کنـد و معنـای دیگـری پدیـد آورد و حتـی بعضـی از هنرمنـدان چنین مـی کننـد کـه اثـر هنریشـان را در مـوزه و نمایشـگاه عرصـه نکننـد کـه به جـای آن، اثرشـان را خیلـی راحـت در خیابـان یـا گوشـه پـارک بندازنـد طـوری کـه هیـچ کـس تصـور نکنـد ایـن یـک اثـر هنـری اسـت. اینکـه آیـا هنرمنـد می توانـد از هنـرش زندگیـش را بگذرانـد و امـرار معاش بکند مسـئله دیگـری اسـت حـالا اگـر بخوایـم بـه مفهـوم دنیـا بپردازیم یـک از فیلسـوفان مکتب کیوتو”نیشـیتانی” شـاگرد “نیشـیدا” کتابی تحت عنـوان ” دیـن چیسـت” نوشـت و پشـتیبانی در ایـن کتـاب بحثـش ایـن اسـت کـه ً اساسـا پرسـش دیـن چیسـت گمراه کننـده اسـت. این یـک شـیرینی ایرانی اسـت یـا اسـامی یـا مسـیحی مـن بـه عنـوان مشـاهده گـر در برابـرش ِ ایسـتادم، وقتـی دیـن را همیـن طـور برابر ایسـتا قـرار بدیـم و بپرسـیم دین ِ چیسـت در همیـن پرسـش مـا دیـن از بیـن رفتـه اسـت و این پرسـشدین چیسـت بایـد تعلـق بـه خـود دیـن داشـته باشـد؛ مـی توانیـم از ایـن هـم جلوتـر بریـم و بپرسـیم دیـن چیسـت اگـر بیشـتر برویـم و ایـن را بپرسـیم کـه دیـن چیسـت موضـوع یـا ابـژه و مشـاهده ی مـا نیسـت بلکـه مسـئله دغدغـه ی خـود ماسـت و حـدس مـن ایـن اسـت کـه هردینـی از جملـه اسـام و مسـیحیت و بودیسـم پاسـخ خـاص خودشـان را خواهنـد داشـت. امـا در ایـن نقطـه ذاتـی و اساسـی یعنـی در ایـن نقطـه کـه دیـن بـرای مـا ً ابـژه نمـی شـود، دقیقـا درهمینجـا آن وظیفـه و تکلیـف گفتگـو بـرای مـا آغـاز مـی شـود کـه از اینجـا مـن به بخـش دوم پرسـش شـما می پـردازم، اینکـه درون خـود عرصـه ی دیـن هـم کشـمکش هـا و اختـاف هـا و ناهماهنگـی هـا وجـود دارد وظیفـه ی خـود مـا اسـت و درارتبـاط با بخش ً سـوم پرسـش شـما کـه آیـا مـن دیـن را صرفـا بـا وجـه عرفانـی مـد نظر ِ دارم؛ مــی توانــم بگویــم در خــود اســام هــم دو جهــت وجــود دارد و در مـورد آن تحلیـل عرفانـی کـه یـک وجـه شـریعت و یـک وجه دیـد باطنی یـا عرفانـی اسـت، ایزوتسـو در ایـن جـا ایـن تذکـر را مـی دهـد کـه درون خـود اسـام هـم اختافات و کشـمکش هـای باورنکردنی بسـیاری بـوده و راه صوفـی و تصـوف و شـریعت از هـم جـدا مـی شـود و در برابـر هـم قرار مـی گیـرد و ایـن کشـمکش هـا در مقطـع هایـی خونیـن و خیلـی سـخت هـم بـوده امـا در عیـن حـال هـردوی این کشـمکش جهـان واحد اسـامی را تشـکیل مـی دهـد. بـرای فهـم ایـن وحـدت و هارمونـی درکمـان را باید تغییـر بدهیـم، مـن در اینجـا تـا حـدودی مفهـوم جدیـدی از وحـدت را از ً ایزوتسـو وام مـی گیـرم ایـن تصـور از وحـدت کـه صرفـا یـک محـور و ً مرکـز داشـته باشـد وهمیـن طـور یـک محـور جوهـری ،صرفایـک مفهوم از وحـدت اسـت. ایـن همان عرصه ای اسـت که در سـخنرانیم اسـم سـخت افـزار را روی آن گذاشـتم بایـد در تمایـز بـا ایـن یـک وحدت مایـم وجود داشـته باشـد در ایـن وحـدت بایـد این کشـمکش هـا و اختافـات و همین طـور انزجـار و نفـرت متفابـل بـه نحـو سـازنده ای تبدیـل بـه یـک پیـش برندگـی سـازنده شـود و مـن خـودم سـعی مـی کنـم ایـن نحـو وحـدت را در مفهـوم “رحمـت و شـفقت” تفسـیر بکنـم در اسـام واژه رحمـت وجود دارد کـه معنـای آن محبـت ومهـر گسـترده خداونـد اسـت و مـن چنیـن تصـور مـی کنم کـه ذیـل این رحمـت گسـترده، اختافات بسـیاری هسـت کـه مـن در واقـع مفهـوم شـفقت بـه عنـوان یـک مفهـوم مسـیحی و مفهـوم بودیسـتی اسـت امـا سـعی مـی کنـم کـه در مـواردی هـم بـه نحـوی بـه عنـوان بخشـی از مفهـوم رحمـت اسـام هـم بفهمـم و در همیـن زمینـه هم انتظـار دارم و دوسـت دارم کـه از همـکاران ایرانـی خـودم در جهـان اسـام هـم ایـده هایـی را دریافـت کنـم. شـما هـم تجربـه هـای بسـیار زیـادی را ً داشـتید و از همیـن مفهـوم وحـدت و اختـاف و یـک بحـث صرفـا خیلـی مومنانـه فقـط دربـاره وحـدت و هماهنگـی در ایـن جـا شـاید ناکارآمـد باشــد بــه ایــن معنــی کــه بایــد بتوانیــم ایــن واقعیــت اختــاف و عــدم ًهماهنگـی را خیلـی مسـتقیم و بـی واسـطه مشـاهده کنیم امـا بتوانیـم دقیقا از خـال ایـن شـکاف و فاصلـه فهمـی را از وحـدت بدسـت آوریـم و مـن سـعی مـی کنـم ایـن را از دل واقعیـات تاریخـی جهان اسـام هم بیامـوزم و ایـن چیـزی بـود کـه ایزوتسـو هـم بـه آن فکـر مـی کـرد.

-4سـوالی کـه مـی خواهـم از پرفسـور اوهاشـی بپرسـم ایـن اسـت کـه ببینـم مطلـب را خـوب متوجـه شـدم یـا نـه؛ اینطـور کـه مـن از صحبت هـای آقـای اهاشـی متوجـه شـدم بحـث بـه آن سـاحت اسـتعایی کـه هایدگـر مطـرح مـی کنـد وارد نمـی شـود بـرای اینکـه عـدم ورود را نشـان بدهـم. ایـن پرسـش مـی توانـد راه گشـا باشـد کـه مـا بپرسـیم آن تصویـر جهـان الـف کـه ایشـان تصریـح کردنـد کـه تصویـر جهانـی اســت کــه توســط علــم و فنــاوری ســاخته شــده مــی خواهــم ایــن پرســش را مطــرح کنــم کــه ایــن ســاختن مســبوق بــه چــه امکانــی اسـت و کـدام امـکان ایـن سـاختن را ممکـن مـی کنـد و بـه نظـرم مـی آیـد کـه هایدگـر بحـث تصویـر جهـان را مربـوط بـه ایـن وضـع سـابق مطــرح مــی کنــد؛ یعنــی مــا در تصویــری از جهــان هســتیم کــه ایــن علـم و تکنولـوژی را مـی سـازد و نـه بالعکـس کـه علـم و تکنولـوژی برخاسـته از آن اسـت. مثـال هایـی کـه در گشـت و گـذار از تهـران زدند همــه یــا حاکــی یــا موهــم ایــن مســئله ای اســت کــه مــا در تصویــر مســبوق حــرف مــی زنیــم نــه از تصویــر ســابق مــا در گیــر تصویــر ســابق ایــم در ایــن تصویــر ســابق آیــا امــکان همــه ی تصویــر هــای دیگـر کـه مطـرح کردنـد بـه نظـرم تصویرهـای مسـبوق بـود؛ یعنـی مـا میتونیـم بپرسـیم امـکان تصویـر جهـان هنـری، یـک تصویـر ثابتـی این امـکان را پدیـد مـی آورد.مـا مـی توانیـم از تصویـر جهـان دیـن سـوال کنیـم و یـک تصویـر ثابتـی در تصویـر جهانـی کـه هایدگـر مطـرح مـی کنـد کـه علـم و تکنولـوژی برخاسـته از آن اسـت ،اتفاقـی کـه مـی افتـد همـان طـور کـه هـگل مطـرح مـی کنـد مـرگ هنـر اسـت و ایـن هنـر را هایدگـر از هـگل مـی پذیـرد مـن مـی خواهـم بپرسـم کـه امـکان تصویـر جهـان الـف از کجـا مـی آیـد و چـرا آن مـکان مطـرح نشـد و آیـا تصویـر جهـان هایدگـر بیشـتر ناظـر بـر ان تصویـر سـابق نیسـت؟

پروفسـور اوهاشـی: بابـت پرسـش بسـیار مهـم تـان تشـکر مـی کنـم. از جهـت محتـوا و معنایـش مـی خواهـم یـک تصحیـح فلسـفی بـه معنـای اخـص انجـام بدهـم مـن بـا بخـش دوم پرسـش شـروع مـی کنـم؛ هـگل از مـرگ هنـر سـخن نمـی گویـد هـگل از پایـان هنـر صحبـت مـی کند، بـه ایـن معنـی کـه هنـر دیگـر بهتریـن و روشـن تریـن بیـان بـرای مفهوم علمـی نیسـت حتـی بـر حسـب نظـر هـگل هنـر ادامـه پیـدا مـی کنـد، یعنـی هنـر همچنـان ادامـه حیـات دارد امـا نه عنـوان پادشـاه تمـام عرصه هـا کـه بایـد جایگاهـش را بـه فلسـفه بدهـد و ایـن فکـر هـگل اسـت. مـا مـی توانیـم اندیشـه هـگل را بـه نحـو دیگـری بـه صـورت مثبـت این طـور تفسـیر کنیـم کـه امـروزه هنـر در ذیـل حقیقـت، ذیـل دیـن، ذیـل فلسـفه فهـم و تفسـیر نمـی شـود بـه معنـا کـه هنر مـی توانـد خـودش را از پرسـش حقیقـت مسـتقل بکنـد. و در ارتبـاط بـا ایـده هنـر بـرای هنـر بـه ایـن معنـا مـی شـود. بحـث هـگل دربـاره پایـان هنـر (و نـه مـرگ هنـر) را بـه ایـن صـورت مـی تـوان فهمیـد و ایـن نحـو حیـات هنـر در دوره مـا اسـت. در مـورد بخـش نخسـت پرسـش از جهـت محتـوا بسـیار مهـم مـی دانـم و یـک نکتـه ی مهـم فلسـفی را بایـد تصحیـح کنـم در سـال 1936-1935کـه هایدگـر مقالـه هنـر خـود را نوشـت، دیگـر آن هایدگـری نبـود کـه هسـتی و زمـان را نوشـت؛ یعنـی آن شـیوه ی تفکـر اسـتعایی هایدگـر و پرسـیدن از امـکان و شـرط امـکان کـه این شـیوه ی پرسـش رامجبـور بـود از کانـت بگیـرد؛ در واقـع نوعـی اجبـار کـه بتوانـد از طریـق آن پرسـش وجـود را تکامـل بدهـد و طـرح کنـد و احسـاس کـرد کـه ایـن شـیوه پرسـش اسـتعایی رضایـت بخـش نیسـت بخاطـر ایـن کـه در شـیوه ی تفکـر اسـتعایی، سـوژه همـواره باقـی مـی مانـد و ایـن شـیوه ی تفکـر کانـت اسـت و همیـن مفهـوم مـن یـا سـوژه را بـا دازایـن جایگزیـن کـرد و دازایـن در جهـان بـودن و سـوژه در برابـر ابـژه نیسـت ولـی مسـئله تراژیـک ایـن اسـت کـه هایدگـر همیـن دازایـن را تفسـیر اسـتعایی از وجـود زمـان کـرد.

بیـن دازایـن از یـک سـمت ونحـوه ی تفکراسـتعایی و درسـمت دیگـر شــکافی وجــود داشــت کــه درمقالــه تصویــر جهــان ومنشــا اثرهنــری هایدگـر دیگـر آن شـیوه ی تفکـر اسـتعایی نـدارد بـه ایـن معنـی کـه پرسـش او خیلـی انضمامـی متوجـه خـود علـم و تکنیـک قـرن بیسـتم اسـت و در توصیـف خـودش از جهـان معاصـر پنـج خصلـت پدیـدارش را مشـخص مـی کنـد یعنـی ایـن ویژگـی هـا کـه بـر مـی شـمارد، امکان ً بـه آن معنـی نیسـتند بلکـه دقیقـا پدیدارهـای واقعـی هسـتند:1ـ علم2ـ تکنولـوژی ماشـینی3ـ تغییـر ذات اثـر هنـری با موضـوع زیبایی شناسـی 4ـ فرهنـگ بـه عنـوان برتریـن ارزش؛ ایـن هـا دقیقـا ناظـر بـه واقعیـت و توصیـف واقعیـت جهـان هسـتند نـه امـکان آن و ویژگـی پنجـم اینکـه هایدگـر بـر مـی شـمارد زدودن خدایـان اسـت و اینهـا پدیدارهایـی بودند کـه در جهـان عصـر جدیـد پدیدار شـده بودنـد و هایدگر قصد توصیفشـان را داشـت امـا از سـوی دیگـر مـن مـی توانـم پرسـش شـما را بـه نحـو مثبـت و پوزیتیـو هـم بفهمـم و اخـذ کنـم بـه ایـن معنـا کـه جهـان بـه عنـوان تصویـر جهـان چـه معنایـی را باید داشـته باشـد و در این پرسـش همـراه بـا هایدگـر امـا متفـاوت بـا هایدگـر بـه ایـن معنی کـه ایـن پدیدار هـا را در زمانـه خـود بفهمیـم امـا متفـاوت بـا هایدگـر بـه ایـن معنـی که ایـن تقـارن و کنـار هـم قـرار گرفتـن هنـر و تکنیـک از زمانـه مـا خیلی پیشــتر رفتــه از آنچــه هایدگــر مــی دیــد و همیــن طــور ایــن موضــوع ًکـه هایدگـر چنانکـه بایـد اندیشـه ای دربـاره ی دین نداشـته اسـت.نهایتا هایدگـر بحـث هایـی دربـاره ی عرفـان آلمانـی دارد و مسـیحیت را نمـی خواهـد بپذیـرد واسـام را هرگـز در نظـر نداشـته اسـت امـا بودیسـم را جالـب توجـه بـه عنـوان طـرف گفتگـو مـی دانـد امـا در مجمـوع مـی شـود گفـت اندیشـه دیـن در اثـار هایدگـر وزن زیـادی نـدارد.

-5مــن عــذر مــی خواهــم پاســخ جنــاب اوهاشــی کــه بــه هســتی پرسـش نپرداختـه انـد؛ هسـتی اصلـی پرسـش و تمایـز اصلـی آن بیـن دو تصویـر اسـت تصویـر اصلـی و تصویـر سـابق کـه آن تجربـه ای کـه از آن صحبـت کردنـد همـه بـر آمـده از ایـن تصویـر سـابق اسـت. مـن فکر مـی کنـم هایدگـر آن اسـتیای سـابق را بیـان مـی کنـد آیـا ایـن تمایـز را مـی پذیرنـد و تصویـری کـه ایشـان مطـرح مـی کننـد بـا توجـه بـه ویژگـی هایـی کـه مطـرح کردنـد بیشـتر به تصویـر مسـبوق می خـورد و تصویـری کـه تکنولـوژی بعـد از ظهـورش بـه وجـود مـی آورد؟

پروفسـور اوهاشـی: هایدگـر تمایـزی را بـه وحـدت مـی رسـاند و مـی خواهـد ایـن تمایـز را بـردارد و حتـی از یـک تصویـر واحـد سـخن بگوید کـه واقعیـت جهـان ماسـت و واقعیـت بـه ایـن معنـا کـه جهـان مـا بـدل ً بـه تصویـر شـده جهـان مـا اساسـا یـک تصویـر اسـت نـه اینکـه یـک تصویـری از جهانـی اسـت. ایـن جهـان بـه ایـن شـکل سـاخته مـی شـود کـه جهـان بـه تصـور درمـی آیـد و تصـور یعنـی بـه برابـر نهـادن از آن حیـث کـه موجـود بـه تصـور درمـی آیـد و موجـود برابـر نهـاده می شـود ایـن جهـان بـه ایـن معنا سـاخته مـی شـود و بعد مسـئله این اسـت کـه آن چیـزی کـه بـه تصـور در آمـده و بـا ایـن تصـور برابـر نهـادن ایـن موجـود سـاخته شـده از ایـن برابـر نهـادن تبدیـل به فـراورده شـدن می شـود؛ یعنی بـه تعبیـر هایدگـر (vorstelleتصورنهـادن) بـه herstellerبـه معنـی برابـر نهادنـی کـه معنـای تولیـد هم مـی دهـد و در هـر صـورت به تعبیـر هایدگر beshteldمـی شـود یعنـی در برابـر مـا سـفارش داده یـا ایسـتانده و ایجـاد مـی شـود و ایـن ایجـاد به معنـی پوئسـیس یونانـی و صناعت نیسـت بلکه نحـوی از پراکسـیس اسـت کـه بـا لوگـوس سـاخته شـده اسـت یعنـی در نسـبت بـا ایـن یـا آن غایـت موجـود ایسـتانده و سـفارش داده مـی شـود و یـا در نهایـت ایجـاد مـی شـود، در نظمـی قـرار مـی گیـرد و سـاخته مـی شـود و مطلـب در همیـن اسـت کـه موجـود در کل یعنـی اشـیا صنعتـی موجـود یعنـی هرآنچـه هسـت ایـن نخسـت بـه ایـن شـیوه خـاص بـه تصـور درمـی آیـد و ایـن برابـر نهـادن تولیـد و فـرآورده مـی شـود و دراین ِ فراوردگـی نظـم خاصـی وجـود دارد ایـن نظـم خـاص خـود موجـود، آن ِ چیـزی کـه هایدگـر ازتصویـر مـراد می کنـد می شـود یعنـی خـود موجود ،خـودش را بـه مثابـه تصویـر در حـال نشـان دادن اسـت نـه اینکـه تصویـر از موجـودی باشـد یعنـی از تصویـر موجـود شـده و چنیـن تصویـری بـه معنـای خـود جهـان در عصـر جدیـد وجـود دارد. از پروفســور اوهاشــی تشــکر مــی کننــد بابــت اینکــه بــا دقــت بــه ســوالات گــوش دادنــد و بــه خوبــی پاســخ دادنــد.

پروفسـور اوهاشـی: ایـن وضعیـت انتقـادی اسـت که در جهـان معاصـر امروز وجـود دارد اینجـا مـن در صحبـت هایـم مطـرح کـردم و مـی دانـم کـه ایـن جهـان معاصـر اسـت امـا نمـی دانـم در ایـران ایـن وضعیـت چگونه اسـت و ایـن نقـد هـا هـم وارد اسـت آشـنایی نـدارم ولـی امیـدوارم حرفایـم نامربوط هـم نبـوده باشـد و ایـن نحـو از پرسـش مـن را شـما پذیرفته باشـید